Skip to main content

حکمرانی فضای مجازی  مفهومی است که در ایران معمولا برای توجیه یا مشروعیت‌بخشی به بگیر و ببندها در اینترنت از آن استفاده می‌شود. سیاستگذاران عمدتا وقتی از حکمرانی اینترنت سخن می‌گویند، منظورشان تسری کامل اختیارات حکمرانی، به این فضاست، بدون اینکه نگاه واقع‌بینانه‌ای درباره امکان فنی چنین چیزی داشته باشند.

حکمرانی اینترنت چه نیست؟!

برخی دیگر هم، اگرچه این را صریحاً به زبان نمی‌آورند، اما منظورشان از حکمرانی، کنترل کامل اینترنت است که حتی با ملی شدن صد درصدی آن هم دست‌یافتنی نیست. برخی هم، هر جا سخن از مظاهر مردم‌سالارانه اینترنت مثل آزادی بیان، امکان کنشگری اعتراضی یا آزادی دسترسی به اطلاعات به میان می‌آید، برای مشروط کردن این مظاهر، به مفهوم حکمرانی اینترنت تمسک می‌جویند و ناخواسته آن را در برابر آزادی صورتبندی می‌کنند. دیگرانی هم هستند که البته حکمرانی اینترنت را صرفاً به قانون‌گذاری برای فضای مجازی تقلیل می‌دهند و خواسته یا ناخواسته وجوه مهمی این مفهوم بسیط را نادیده می‌گیرند.

البته نه در ایران که در جهان نیز امروزه مفهوم حکمرانی فضای مجازی، به یکی از چالش‌برانگیزترین موضوعات در عرصه سیاستگذاری عمومی تبدیل شده است. اگرچه تجربیات نسبتا موفقی وجود دارد اما در هیچ کجای دنیا، هنوز سیاست‌هایی که در عین حفاظت از کارکردهای دموکراتیک اینترنت، بتواند «کاملا» جلوی کژکارکردهای آن از قبیل دستکاری افکار عمومی یا انتشار اخبار جعلی را بگیرد، تجربه نشده است. در عین حال سیاستگذاری و تدوین قانون برای مدیریت فضای مجازی، در همه کشورها محل کشاکش نیروهای متعارض و بعضا متضاد است. در کشور ما علاوه بر این مواجهه مستمر میان کنشگران با خاستگاه‌ها و انگیزه‌های متفاوت، شاهد برخی سوءتفاهمات فراگیر درباره مفهوم حکمرانی فضای مجازی هم هستیم. برای رفع کژتابی بوجود آمده حول این مفهوم، در این یادداشت تلاش می‌کنم، بر خلاف روال مرسوم، زاویه ورود سلبی برای تبیین این مفهوم استفاده کنم، یعنی نه درباره چیستی حکمرانی اینترنت، بلکه در باره آنچه حکمرانی اینترنت نیست، سخن بگویم.

حکمرانی اینترنت سانسور و فیلترینگ نیست!

یکی از رایج‌ترین سوءتفاهم‌ها، تصور حکمرانی فضای مجازی به عنوان ابزاری صرفاً برای ایجاد محدودیت است. حکمرانی اینترنت، مفهومی در برابر آزادی نیست. این ذهنیت، که متأسفانه در فضای سیاسی و عرصه عمومی رواج دارد، نه تنها ناقص بلکه گمراه‌کننده است. حکمرانی فضای مجازی، در واقعیت، مفهومی گسترده‌تر و البته پیچیده‌تر است. این مفهوم نه برای ایجاد یک محیط کاملا تحت کنترل بلکه برای ایجاد یک اکوسیستم دیجیتال پویا، امن و نوآورانه مطرح شده است. حکمرانی اینترنت، در عین حال که مقرراتی را برای ارتقای امنیت در فضای مجازی وضع می‌کند، ملتزم به دستاوردهای مردم‌سالارانه اینترنت است.

حکمرانی اینترنت در اصل به معنای «توسعه و اعمال اصول، هنجارها، قوانین، رویه‌های تصمیم‌گیری و برنامه‌های مشترک توسط دولت‌ها، بخش خصوصی و جامعه مدنی برای تعیین شکل تکامل اینترنت و نحوه استفاده از آن» است. مرجع این تعریف، گزارش کارگروه حکمرانی اینترنت است که در سال 2005 در اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی سازمان ملل ارائه شده است. این تعریف به وضوح نشان می‌دهد که حکمرانی فضای مجازی، شامل طیف وسیعی از فعالیت‌هاست که به منظور شکل دادن به آینده فضای  دیجیتال انجام می‌شود.

حکمرانی فضای مجازی صرفا مربوط به دولت و حاکمیت نیست!

یکی دیگر از تصورات نادرست درباره حکمرانی فضای مجازی، این است که این عرصه به نوعی ملک طلق دولت است یا حاکمیت است. این تصور نیز ناقص است و می‌تواند منجر به سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد شود. حکمرانی مؤثر فضای مجازی نیازمند مشارکت همه ذینفعان، از جمله دولت، بخش خصوصی، جامعه مدنی و دانشگاهیان است. این رویکرد چندوجهی در اسناد بین‌المللی مانند دستور کار دومین اجلاس جامعه اطلاعاتی (WSIS)، مورد تاکید قرار گرفته است.

اهمیت رویکرد جامع با مشارکت همه ذینفعان در آن است که هر یک از گروه‌ها، تخصص‌ها یا ملاحظات خاص خود را به فرآیند حکمرانی می‌آورند. برای مثال، بخش خصوصی می‌تواند دانش فنی و تجربه عملی در زمینه فناوری‌های نوین را ارائه دهد، در حالی که جامعه مدنی می‌تواند نگرانی‌های مربوط به حقوق کاربران و آزادی‌های مدنی را مطرح کند. دانشگاهیان نیز می‌توانند با ارائه تحقیقات و تحلیل‌های علمی، به غنای بحث‌ها کمک کنند. این مشارکت گسترده می‌تواند به ایجاد سیاست‌هایی منجر شود که نه تنها از نظر فنی امکان‌پذیر هستند، بلکه از نظر اجتماعی نیز مقبولیت دارند و حقوق و منافع گروه‌های مختلف را در نظر می‌گیرند. همچنین، این رویکرد می‌تواند به افزایش شفافیت و پاسخگویی در فرآیند سیاست‌گذاری کمک کند.

البته، تحقق این رویکرد با چالش‌هایی نیز همراه است. ایجاد توازن بین منافع گاه متضاد ذینفعان مختلف و تضمین مشارکت معنادار همه گروه‌ها، از جمله این چالش‌ها هستند. با این حال، تجربه نشان داده که تنها از مسیر اتخاذ چنین رویکردی است که می‌توان سیاست‌های پایدارتر و کارآمدتر در فضای مجازی تمهید کرد.

حکمرانی فضای مجازی به معنای کنترل کامل اینترنت نیست!

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که حکمرانی فضای مجازی به معنای کنترل کامل اینترنت نیست. این تصور که می‌توان با اعمال سیاست‌های خاص، فضای مجازی را کاملا تحت کنترل در آورد، فارغ از اینکه چقدر مضر است، تصوری کاملا غیرواقع‌بینانه است. اینترنت ذاتاً یک شبکه جهانی و غیرمتمرکز است و کنترل کامل آن عملاً غیرممکن است. هدف حکمرانی فضای مجازی، ایجاد توازن بین آزادی و امنیت، حفظ حریم خصوصی و مقابله با جرائم سایبری، و تسهیل جریان آزاد اطلاعات در عین حفاظت از ارزش‌های ملی و فرهنگی است. این امر مستلزم رویکردی هوشمندانه و انعطاف‌پذیر است که بتواند با تحولات سریع فناوری همگام شود.

حکمرانی اینترنت در حقیقت شامل ایجاد چارچوب‌های قانونی و اخلاقی، تدوین استانداردها و پروتکل‌های فنی و ترویج بهترین شیوه‌های استفاده از فناوری است. هدف اصلی آن نه اعمال کنترل کامل بر اینترنت بلکه ایجاد یک فضای مجازی امن، پویا و مولد است که در آن حقوق کاربران از جمله حریم خصوصی و دسترسی آزاد به اطلاعات محترم شمرده می‌شود. تلاش برای کنترل کامل فضای مجازی می‌تواند به نقض حقوق و آزادی‌های کاربران منجر شود و همه دستاوردهای مردم‌سالارانه اینترنت را از بین ببرد.

حکمرانی اینترنت موضوعی صرفا سیاسی یا امنیتی نیست!

نگاه صرفاً سیاسی یا امنیتی به حکمرانی اینترنت نیز یکی دیگر از ذهنیت‌های نادرست درباره آن است. یکی از جنبه‌های مهم حکمرانی فضای مجازی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، نقش آن در توسعه اقتصادی و اجتماعی است. در عصر دیجیتال، فضای مجازی موتور محرکه رشد اقتصادی و نوآوری است. کشورهایی که توانسته‌اند حکمرانی  موثر و عالمانه‌ای بر فضای مجازی خود اعمال کنند، عموماً در زمینه توسعه اقتصاد دیجیتال نیز موفق‌تر بوده‌اند. مثلا، استونی که به عنوان یکی از پیشروترین کشورها در زمینه دولت الکترونیک شناخته می‌شود، توانسته با اتخاذ سیاست‌های هوشمندانه در حوزه حکمرانی فضای مجازی، به یکی از نوآورترین اقتصادهای دیجیتال در اروپا تبدیل شود. این کشور با ایجاد زیرساخت‌های قانونی و فنی مناسب، توانسته محیطی امن و پویا برای رشد کسب‌وکارهای دیجیتال فراهم کند. در کشور ما نیز، توجه به این جنبه از حکمرانی فضای مجازی می‌تواند فرصت‌های قابل توجهی برای توسعه اقتصادی ایجاد کند. با اتخاذ سیاست‌های مناسب در حوزه حکمرانی فضای مجازی، سهم اقتصاد دیجیتال در تولید ناخالص داخلی کشور می‌تواند به طور قابل توجهی افزایش یابد.

علاوه بر جنبه اقتصادی و اجتماعی حکمرانی اینترنت، نقش آن در دیپلماسی و روابط بین‌الملل نیز کلیدی است. امروزه فضای مجازی یکی از عرصه‌های مهم تعامل و رقابت میان کشورهاست. حکمرانی مؤثر فضای مجازی می‌تواند به تقویت جایگاه یک کشور در عرصه بین‌المللی کمک کند. اینترنت این روزها به عنوان یک ابزار قدرتمند در دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی کشورها عمل می‌کند. کشورهایی که حکمرانی موثری بر فضای مجازی دارند،  از این ظرفیت برای گسترش نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود در جهان بهره می‌برند. به عنوان مثال، استفاده از رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های آنلاین برای انتقال پیام‌های دیپلماتیک و شکل دادن به افکار عمومی جهانی، یکی از ابعاد مهم دیپلماسی دیجیتال است.

در نهایت، باید تأکید کرد که حکمرانی فضای مجازی نه یک هدف ثابت، بلکه فرآیندی پویا و مستمر است. در عصر تحولات شتابان فناوری، سیاست‌ها و قوانین مربوط به فضای مجازی نیازمند بازنگری و به‌روزرسانی مداوم هستند. این امر مستلزم رویکردی انعطاف‌پذیر، آینده‌نگر و مبتنی بر دانش است. در شرایط کنونی ایران و با استقرار دولت جدید، که بحث تحول در حکمرانی فضای مجازی مطرح شده، ضروری است ابتدا به زدودن ابهامات و سوءتفاهم‌ها از این مفهوم بپردازیم. تنها با درکی جامع و صحیح از حکمرانی فضای مجازی است که می‌توانیم گفتمانی سازنده و مشارکتی حول این مفهوم شکل دهیم. این گفتمان باید متضمن حقوق شهروندان دیجیتال، تسهیل‌کننده نوآوری و رشد اقتصادی، و در عین حال رافع نگرانی‌های حقوقی و فرهنگی باشد. چالش پیش روی ما، ایجاد توازن میان این اهداف گاه متعارض است. موفقیت در این مسیر نه تنها می‌تواند به توسعه فضای مجازی کشور بینجامد، بلکه می‌تواند الگویی در تراز جهانی را در حوزه حکمرانی فضای مجازی شکل دهد. بنابراین، ضروری است همه ذینفعان – از دولت و بخش خصوصی گرفته تا دانشگاهیان و جامعه مدنی – در این فرآیند مشارکت فعال داشته باشند. آینده دیجیتال ایران در گرو درک صحیح حکمرانی فضای مجازی و اجرای هوشمندانه آن است. *روزنامه‌نگار و پژوهشگر رسانه